من غلام قمرم ، غير قمر هيچ مگوي
ما شقایق های باران خورده ایم
سیلی ناحق فراوان خورده ایم
ساقه ی احساسمان خشکیده است
زخمها از تیغ و طوفان خورده ایم
تا چه بوده تا الان تقصیرمان ؟
تا چه باشد بعد از این تقدیر مان
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم آذر ۱۳۹۰ ساعت 22:28 توسط آوا
|